بیایید فرض کنیم که قرار است یک موبایل با یک دوربین با کیفیت تهیه کنیم. اگر مگاپیکسل ها در کیفیت دوربین بی تاثیر هستند، پس باید به چه چیزی توجه کرد؟ جواب دقت رنگ کارائی در نور کم و کیفیت لنز است.شاید تعجب کنید اگر بگوییم که اندازه ی سنسور اکثر موبایل ها یکسان و چیزی در حدود 4 در 6 میلی متر است ( این عدد را با سنسور های فول فریم 35 در 24 میلی متری مقایسه کنید).
متاسفانه شرکت های سازنده اطلاعات مناسبی را در زمینه های ذکر شده ارائه نمی دهند. بهترین راه حل مراجعه به سایت ها، وبلاگ ها و کلا مجامع تخصصی بررسی دوربین های موبایل است، که تعداد آنها نیز کم نیست. بسیاری از سایت ها نمونه عکس های دوربین ها را در حالت های مختلف عرضه می کنند که می تواند کمک بزرگی باشد. در حال حاضر بهترین دوربین های بازار موبایل توسط نوکیا تولید می شود (یا تولید می شد) و به واقع لنز دوربین Lumia 1020 از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است. عکس های این موبایل نزدیک ترین کیفیت را به دوربین های DSLR دارا هستند.
یکی از امیدهای دوربین دوستان دوربین های Pelican Imaging هستند. این محصولات متشکل از چند دوربین دیجیتال معمولی هستند و هر دوربین از رنگ خاصی عکس برداری می کند- تا در کیفیت رنگ های مختلف اختلالی ایجاد نشود- سپس این عکس های تک رنگ توسط پردازنده با هم ترکیب می شوند و عکس با کیفیتی را تشکیل می دهند.
این نوع از دوربین هزینه ی تولید کمتری نسبت به دوربین موبایل های هوشمند فعلی دارند و اگرچه محصول یاد شده هنوز وارد بازار نگشته است، اما انتظار می رود تا یک سال دیگر با ورودش به عرصه ی تجاری کیفیت عکس برداری تلفن های هوشمند را تا حد زیادی متحول نماید.
به نظر شما در حال حاضر بهترین دوربین های دیجیتال – غیر از DSLRها- کدام دوربین ها هستند؟ شما از کیفیت عکس برداری دوربین موبایل تان راضی هستید؟ کدام موبایل ها را پیشنهاد می کنید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
شیوه ی ثبت عکس در دوربین های Point and Shoot و همچنین موبایل های هوشمند بسیار ساده است. این دوربین ها ار یک لنز ابتدایی برای فوکوس روی سوژه استفاده می کنند، نور از دهانه ی لنز وارد می شود و بر روی صفحه ای شیشه ای متشکل از دانه های رنگی به رنگ قرمز، سبز و آبی که به ترتیب یاد شده نیز چیده گشته اند تابانده می شوند. پشت شیشه ی مشبک، سنسوری کوچک و ارزان قیمت قرار دارد که از سیلیکون ساخته شده است. سنسور مذکور با توجه به نور خروجی از شبکه های رنگی، متوجه می شود که هر پیکسل باید به چه رنگی باشد.
از اینجا به بعد است که پای محدودیت ها به دوربین ها باز می شود. هر سنسور مقدار خاصی نویز را به همراه دارد. نویز در عکس یعنی تفاوت های تصادفی در شدت نوری که در تصویر دیده می شود. این اتفاق زمانی رخ می دهد که نور کافی به سنسور نرسد. "تفاوت های تصادفی در شدت نور" در منظره ی واقعی وجود ندارند و تنها در عکس ظاهر می شوند.
سنسور هایی که نویز کمتری دارند گران تر هستند و برای سنسور های بزرگتر ( البته نه با مگا پیکسل نجومی) مسئله ی نویز سال ها است که حل شده، زیرا نور کافی به آنها می رسد و عدم وجود نویز تضمین می گردد (دلیل اصلی نویز زیاد دوربین موبایل ها در مکان های تاریک، کوچکی سنسورشان است). حذف نویز از تصویر تشکیل شده در سنسور های کوچک کاری به واقع سخت است و اگر هم شدنی باشد، بسیار هزینه بر است. بسیاری از شرکت ها به دلیل این که کاربران تنها با مگاپیکسل آشنا هستند، قید کیفیت واقعی عکس را می زنند و سنسور هایی بسیار کوچک با مگا پیکسل های بزرگ –و البته تصاویری پر از نویز- را تولید می کنند.
مسئله ی بعدی هم شاید جالب توجه باشد، وقتی اندازه ی سنسور ثابت باشد، هر چه تعداد پیکسل ها افزایش یابد، کیفیت لنز نقش پر رنگ تری پیدا می کند. لنز های ارزان تا حدی باعث محو شدن تصویر می شوند، البته این محو شدگی با چشم عادی قابل مشاهده نیست.
حال تصور نمایید بدون در نظر گرفتن کیفیت لنز، تعداد پیکسل های سنسور را افزایش دهیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ لنز نمی تواند برای هر پیکسل اطلاعات متمایزی را وارد سنسور کند و این یعنی پیکسل های کنار هم، همرنگ می شوند. در نهایت چیزی که عاید شما می گردد، عکس مثلا 15 مگا پیکسلی است که در واقع از 5 میلیون رنگ دانه ی مجزا تشکیل شده است.
بدتر از همه ی این ها، لنز های بی کیفیت می توانند باعث نفوذ رنگ ها در هم شوند. نوری که به فیلتر رنگی می رسد، آن قدر زیاد است که در بقیه پیکسل ها هم تاثیر می گذارد. اگر با یک دوربین ارزان اما با مگاپیکسل بالا در یک روز آفتابی از یک گل سرخ آتشین عکس گرفته باشید، حتما متوجه هاله ی قرمز رنگ دور گل شده اید. این هاله ی قرمز رنگ همین نفوذ رنگ ها در یکدیگر است.
در واقع پیکسل ها در عکس، مثل اتم ها در مواد می مانند که به جز کوچکتری قابل تقسیم نیستند. هر تصویر را –اگر مستطیل در نظر بگیریم- از لحاظ پیکسلی طول و عرض خاصی دارد. اگر تعداد پیکسل های افقی را در عمودی ضرب کنیم، تعداد کل پیکسل ها به دست می آید. یک مگا پیکسل در واقع یک میلیون پیکسل است.
برای محاسبه ی مگاپیکسل دوربین ها هم می توان تعداد پیکسل های روی سنسور را شمرد. به عنوان مثال اگر سنسور دوربینی از 1000 پیکسل در 1000 پیکسل تشکیل شده باشد، این سنسور یک مگا پیکسلی است. یا اگر دوربینی با کیفیت FHD عکس می گیرد، یعنی سنسورش 1080 در 1920 پیکسل است. این سنسور به ما عکسی را با اندازه ی حدوداً 2 مگاپیکسل ارائه می دهد.
یک عکس 4K کمی بزرگتر از 8 مگاپیکسل است. خب در این صورت چرا نمی توان مگا پیکسل ها را نماد کیفیت دوربین ها قلم داد کرد؟ در ابتدا، این افزایش پیکسل ها بسیار تاثیر گذار بود، مثلا زمانی که از کیفیت SD به سمت HD می رفتیم، تفاوت کاملا محسوس به چشم می آمد. در آن زمان تراکم پیکسل ها دوبرابر گردید. اما در نظر داشته باشید با افزایش تعداد پیکسل ها، شیب تاثیر گذاری آن ها نیز کمتر گشت.
شما به سختی می توانید بین یک عکس 5 مگاپیکسلی و 6 مگا پیکسلی تفاوتی قائل شوید. در حالی که عکس دوم یک میلیون پیکسل بیشتر از عکس اول دارد، تراکم پیکسلی تنها 20 درصد افزایش یافته است. پیکسل های بیشتر عکس بزرگی را خلق می کنند، اما به واقع آیا چنین سخت افزاری را برای مشاهده ی عکس در اندازه واقعی در اختیار داریم؟ در نظر داشته باشید که بیشتر لپ تاپ ها کیفیتی در حدود یک مگا پیکسل و تلویزیون های خانه مان تصویر را با کیفیت 2 مگا پیکسل به نمایش می گذارند. یک عکس 10 مگا پیکسلی را می توان در اندازه ی یک متر در 70 سانتی متر چاپ کرد به صورتی که پیکسل هایش قابل مشاهده نباشند. آیا تا به حال عکسی بزرگ تر از 30 در 40 سانتی متر چاپ کرده اید؟
البته این دستگاهها هنوز وارد بازار نشدهاند، ولی گویا تا یک سال آینده تجاری سازی شده و به تدریج در گوشیهای هوشمند از آنها استفاه شود. تا آن زمان سعی کنید که تعداد مگاپیکسل در یک دوربین شما را به اشتباه نیندازد!
موبایل های هوشمند روز به روز در حال پیشرفت هستند. هر روز خبر از تحول در بخش جدیدی می رسد. اما به واقع اگر با تاخیرهای بسیار کوتاه (در حد یک دهم ثانیه) مشکل نداشته باشید، اکثر تلفن های هوشمند موجود در بازار پاسخگوی نیازهاتان خواهند بود.
پردازنده ها، نمایشگرها و حافظه ها به حد قابل قبولی رسیده اند و محصولات یک شرکت در زمینه های یاد شده با محصولات مشابه شرکتی دیگر تفاوت چندانی ندارند و تنها چیزی که شاید واقعاً متفاوت باشد، لوگویی است که در پشت آن ها مشاهده می کنید. اما کمپانی ها همیشه به دنبال کسب برتری نسبت به یکدیگرند و سال ها است که یکی از این فاکتورهای رقابت، عدد مرتبط به مگاپیکسل دوربین ها محسوب می شود.
همینطور که کاتالوگ های تبلیغاتی رنگارنگ شرکت های مختلف را ورق می زنید و اعداد و ارقام و خواب و خیال هایی که برایتان دیده اند را مشاهده می کنید، شاید برایتان این سوال پیش آمده باشد که "واقعاً مگا پیکسل چیست؟" و "من دقیقا به چند مگا پیکسل نیاز دارم؟"
مگا پیکسل ها از یک منظر یکی از معمول ترین ابزار های تبلیغاتی شرکت ها برای نشان دادن برتری دوربین هایشان هستند، مخصوصا در مورد محصولاتی که در رده های انتهایی بازار قرار می گیرند، که دوربین های موبایل های هوشمند هم جزئی از همین دسته هستند. البته این قضیه چندان خوشحال کننده نیست، زیرا مگا پیکسل ها معرف خوبی برای کیفیت دوربین ها نیستند.
در ادامه ی مطلب با همراه باشید.
یک عکس -دیجیتالی- در اندازه ی واقعی از تعدادی پیکسل تشکیل شده است. پیکسل چیست؟ هر پیکسل را می توان مربع بسیار کوچکی در نظر گرفت که تنها دارای یک رنگ مشخص است. از کنار هم قرار گرفتن این رنگدانه ها، عکس مذکور به وجود آمده.
ورقه شیشهای رنگی، رنگهای متفاوت را به سنسورهای متفاوت میفرستد و با توجه به تفاوت موجود بین نورها، پردازشگر موجود در دوربین مشخص میکند که هر پیکسل در تصویر باید چه رنگی داشته باشد.
اما در اینجا چند محدودیت وجود دارد. هر سنسور میزانی از
پارازیت و اختلال را دارا است که ناشی از مقادیر اتفاقی است که در سنسور
بدون توجه به شدت نور تولید میشود. در حال حاضر تولید و طراحی سنسورهایی
که کمترین پارازیت یا همان Noise را داشته باشند بسیار سخت و هزینهبر
است.
در سنسورهای بزرگتر (مثلا در دوربینهای با وضوح پایین) این
موضوع چندان مهم نیست، زیرا نور به اندازهای به سنسور میتابد که بتواند
Noise را برطرف کند (به همین دلیل است که بیشتر دوربینها در مکانهای
تاریک تصاویر با Noise بالا به دست میدهند)؛ اما به هر میزان که سنسورها
کوچکتر میشوند نور کمتری به آنها میتابد، پایین آوردن Noise بسیار سخت و
هزینه بر میشود.
در واقع با افزایش مگاپیکسل در دوربینها که
برخی از برندها بسیار تبلیغ آن را میکنند، سازنده و طراح این اجازه را
میدهد که Noise یا پارازیت در پیکسل هر تصویر بیشتر شود و ره رغم شمار
بیشتر پیکسلها کیفیت نهایی تصویر کاهش یابد.
به عبارت روشنتر به
هر میزان که تعداد مگاپیکسلها افزایش یابد، کیفیت لنز در تنگنای بیشتری
قرار میگیرد؛ عبارت سادهتر اینکه لنزهایی که تعداد سنسورهای وضوح تصویر
را نسبت به کیفیت آنها بیشتر میکنند، تعداد پیکسلهای بیشتری را به
تصویر میدهند، اما هیچ اطلاعات جدیدی برای اضافه شدن به این پیکسلها عملا
وجود ندارد، زیرا به هر میزان که اطلاعات قابل دریافت بوده، قبلا توسط لنز
دریافت شده است و بیش از آن پردازش نخواهد شد.
بدتر از آن اینکه
نرخ پایین کیفیت لنز در نسبت با وضوح، میتواند منجر به در هم ریختگی
رنگها شود: نوری که از میان یک فیلتر رنگ عبور میکند ممکن است بر سنسور
دیگری که مربوط به یک رنگ دیگر است تاثیر گذاشته و دقت رنگهای تصویر نهایی
را به شدت کاهش دهد.
این موضوع را میتوانید به سادگی با گرفتن یک
عکس با یک لنز ارزان قیمت ولی با وضوح بالا و سپس دیدن آن در صفحه نمایشی
با توانایی نسان دادن تصویر در ابعاد اصلی، خود ببینید. درخواهید یافت که
رنگها کمی در هم آمیخته، تصنعی و مبهم هستند و عموما عکس تا حد زیادی
بیکیفیتتر از آنچه در صفحه نمایش گوشی با ابعاد کوچکتر دیده میشود، از
کار در آمده.